فال حافظ روزانه پنجشنبه 18 خرداد 1402 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 151
دمي با غم به سر بردن جهان يک سر نمي ارزد ، به مي بفروش دلق ما کز اين بهتر نمي ارزد به کوي مي فروشانش به جامي بر نمي گيرند ، زهي سجاده تقوا که يک ساغر نمي ارزد رقيبم سرزنش ها کرد کز اين به آب رخ برتاب ، چه افتاد اين سر ما را که خاک در نمي ارزد شکوه تاج سلطاني که بيم جان در او درج است ، کلاهي دلکش است اما به ترک سر نمي ارزد چه آسان مي نمود اول غم دريا به بوي سود ، غلط کردم که اين طوفان به صد گوهر نمي ارزد تو را آن به که روي خود ز مشتاقان بپوشاني ، که شادي جهان گيري غم لشکر نمي ارزد
چو حافظ در قناعت کوش و از دنيي دون بگذر
،
که يک جو منت دونان دو صد من زر نمي ارزد
تعبیر:
غم و اندوه بیهوده برای کاری که فایده ای برایت ندارد، کاری ابلهانه است. به دشمنان خود اعتنایی نکن. هر کار بزرگ و خطیر، مشکل و دشوار است. نخست جوانب کار را بسنج و سپس شروع به کار کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 18 خرداد 1402 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 40
المنه لله که در ميکده باز است ، زان رو که مرا بر در او روي نياز است خم ها همه در جوش و خروشند ز مستي ، وان مي که در آن جاست حقيقت نه مجاز است از وي همه مستي و غرور است و تکبر ، وز ما همه بيچارگي و عجز و نياز است رازي که بر غير نگفتيم و نگوييم ، با دوست بگوييم که او محرم راز است شرح شکن زلف خم اندر خم جانان ، کوته نتوان کرد که اين قصه دراز است بار دل مجنون و خم طره ليلي ، رخساره محمود و کف پاي اياز است بردوخته ام ديده چو باز از همه عالم ، تا ديده من بر رخ زيباي تو باز است در کعبه کوي تو هر آن کس که بيايد ، از قبله ابروي تو در عين نماز است
اي مجلسيان سوز دل حافظ مسکين
،
از شمع بپرسيد که در سوز و گداز است
تعبیر:
به خوشی های ناپایدار روزگار دل نبند. راه چاره برای تو باز است فقط با چشم بینا و دل آگاه می توانی آن را بیابی. دوستان مشفق را فراموش نکن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 18 خرداد 1402 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 16
خمي که ابروي شوخ تو در کمان انداخت ، به قصد جان من زار ناتوان انداخت نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود ، زمانه طرح محبت نه اين زمان انداخت به يک کرشمه که نرگس به خودفروشي کرد ، فريب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت شراب خورده و خوي کرده مي روي به چمن ، که آب روي تو آتش در ارغوان انداخت به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم ، چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت بنفشه طره مفتول خود گره مي زد ، صبا حکايت زلف تو در ميان انداخت ز شرم آن که به روي تو نسبتش کردم ، سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت من از ورع مي و مطرب نديدمي زين پيش ، هواي مغبچگانم در اين و آن انداخت کنون به آب مي لعل خرقه مي شويم ، نصيبه ازل از خود نمي توان انداخت مگر گشايش حافظ در اين خرابي بود ، که بخشش ازلش در مي مغان انداخت
جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
،
مرا به بندگي خواجه جهان انداخت
تعبیر:
از روزگار و سرنوشت خود شکایت می کنی اما غم نخور. روزگار همیشه به یک منوال نمی چرخد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 18 خرداد 1402 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 433
اي که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختي ، لطف کردي سايه اي بر آفتاب انداختي تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت ، حاليا نيرنگ نقشي خوش بر آب انداختي گوي خوبي بردي از خوبان خلخ شاد باش ، جام کيخسرو طلب کافراسياب انداختي هر کسي با شمع رخسارت به وجهي عشق باخت ، زان ميان پروانه را در اضطراب انداختي گنج عشق خود نهادي در دل ويران ما ، سايه دولت بر اين کنج خراب انداختي زينهار از آب آن عارض که شيران را از آن ، تشنه لب کردي و گردان را در آب انداختي خواب بيداران ببستي وان گه از نقش خيال ، تهمتي بر شب روان خيل خواب انداختي پرده از رخ برفکندي يک نظر در جلوه گاه ، و از حيا حور و پري را در حجاب انداختي باده نوش از جام عالم بين که بر اورنگ جم ، شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختي از فريب نرگس مخمور و لعل مي پرست ، حافظ خلوت نشين را در شراب انداختي و از براي صيد دل در گردنم زنجير زلف ، چون کمند خسرو مالک رقاب انداختي داور دارا شکوه اي آن که تاج آفتاب ، از سر تعظيم بر خاک جناب انداختي
نصره الدين شاه يحيي آن که خصم ملک را
،
از دم شمشير چون آتش در آب انداختي
تعبیر:
به زودی به آرزوی خود می رسی و سعادت و نیکبختی بر زندگی ات سایه خواهد افکند و این حاصل رنج و زحمتی است که تحمل کرده ای. قدر لحظات زندگی را بدان و شکر خداوند را به جای آور.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 18 خرداد 1402 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 214
ديدم به خواب خوش که به دستم پياله بود ، تعبير رفت و کار به دولت حواله بود چهل سال رنج و غصه کشيديم و عاقبت ، تدبير ما به دست شراب دوساله بود آن نافه مراد که مي خواستم ز بخت ، در چين زلف آن بت مشکين کلاله بود از دست برده بود خمار غمم سحر ، دولت مساعد آمد و مي در پياله بود بر آستان ميکده خون مي خورم مدام ، روزي ما ز خوان قدر اين نواله بود هر کو نکاشت مهر و ز خوبي گلي نچيد ، در رهگذار باد نگهبان لاله بود بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح ، آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود ديديم شعر دلکش حافظ به مدح شاه ، يک بيت از اين قصيده به از صد رساله بود
آن شاه تندحمله که خورشيد شيرگير
،
پيشش به روز معرکه کمتر غزاله بود
تعبیر:
به زودی شاهد بخت و مقصود را در آغوش می کشی و مزد رنج و زحمات خود را خواهی گرفت. با مهر و محبت می توانی زندگی راحت و آسوده ای داشته باشی. هیچ چیز بهتر از صداقت و یکرنگی نیست.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 18 خرداد 1402 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 387
شاه شمشادقدان خسرو شيرين دهنان ، که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان مست بگذشت و نظر بر من درويش انداخت ، گفت اي چشم و چراغ همه شيرين سخنان تا کي از سيم و زرت کيسه تهي خواهد بود ، بنده من شو و برخور ز همه سيمتنان کمتر از ذره نه اي پست مشو مهر بورز ، تا به خلوتگه خورشيد رسي چرخ زنان بر جهان تکيه مکن ور قدحي مي داري ، شادي زهره جبينان خور و نازک بدنان پير پيمانه کش من که روانش خوش باد ، گفت پرهيز کن از صحبت پيمان شکنان دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل ، مرد يزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان با صبا در چمن لاله سحر مي گفتم ، که شهيدان که اند اين همه خونين کفنان
گفت حافظ من و تو محرم اين راز نه ايم
،
از مي لعل حکايت کن و شيرين دهنان
تعبیر:
بهتر است به آنچه داری قناعت کنی و عزت نفس خود را فدای آرزوهای خام نکنی. دوستان و اطرافیان خود را بهتر بشناس تا دچار دردسر نشوی. دنیا را به شادی و سرور بگذران و غم بیهوده را رها کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 18 خرداد 1402 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 175
صبا به تهنيت پير مي فروش آمد ، که موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي ، درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد تنور لاله چنان برفروخت باد بهار ، که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد به گوش هوش نيوش از من و به عشرت کوش ، که اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد ز فکر تفرقه بازآي تا شوي مجموع ، به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد ، چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس ، سر پياله بپوشان که خرقه پوش آمد
ز خانقاه به ميخانه مي رود حافظ
،
مگر ز مستي زهد ريا به هوش آمد
تعبیر:
خودخواهی و تکبر را رها کن تا با کمک و مشورت دیگران به همه چیز برسی. نا محرمان و حسودان را شریک اسرار خود نگردان زیرا تو را دچار رنج و مصیبت خواهند کرد. روزگار روی خوش را به تو نشان خواهد داد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 18 خرداد 1402 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 379
سرم خوش است و به بانگ بلند مي گويم ، که من نسيم حيات از پياله مي جويم عبوس زهد به وجه خمار ننشيند ، مريد خرقه دردي کشان خوش خويم شدم فسانه به سرگشتگي و ابروي دوست ، کشيد در خم چوگان خويش چون گويم گرم نه پير مغان در به روي بگشايد ، کدام در بزنم چاره از کجا جويم مکن در اين چمنم سرزنش به خودرويي ، چنان که پرورشم مي دهند مي رويم تو خانقاه و خرابات در ميانه مبين ، خدا گواه که هر جا که هست با اويم غبار راه طلب کيمياي بهروزيست ، غلام دولت آن خاک عنبرين بويم ز شوق نرگس مست بلندبالايي ، چو لاله با قدح افتاده بر لب جويم
بيار مي که به فتوي حافظ از دل پاک
،
غبار زرق به فيض قدح فروشويم
تعبیر:
شک و دودلی را از خود دور کن و بدون تفکر و اندیشه کاری را شروع نکن. در هر کار صداقت و درستی را پیشه کن و از ریاکاری و ریاکاران دوری کن. خود را به دست سرنوشت نسپار و کار امروز را به فردا نینداز.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 18 خرداد 1402 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 84
ساقي بيار باده که ماه صيام رفت ، درده قدح که موسم ناموس و نام رفت وقت عزيز رفت بيا تا قضا کنيم ، عمري که بي حضور صراحي و جام رفت مستم کن آن چنان که ندانم ز بيخودي ، در عرصه خيال که آمد کدام رفت بر بوي آن که جرعه جامت به ما رسد ، در مصطبه دعاي تو هر صبح و شام رفت دل را که مرده بود حياتي به جان رسيد ، تا بويي از نسيم مي اش در مشام رفت زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه ، رند از ره نياز به دارالسلام رفت نقد دلي که بود مرا صرف باده شد ، قلب سياه بود از آن در حرام رفت در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود ، مي ده که عمر در سر سوداي خام رفت
ديگر مکن نصيحت حافظ که ره نيافت
،
گمگشته اي که باده نابش به کام رفت
تعبیر:
فرصتها را با سهل انگاری از دست داده و عمر را بیهوده هدر داده ای. از همین حالا می توانی با سعی و کوشش، دوباره راه درست را انتخاب کنی. نا امید نباش و از ریاکاران دوری کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 18 خرداد 1402 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 457
هزار جهد بکردم که يار من باشي ، مرادبخش دل بي قرار من باشي چراغ ديده شب زنده دار من گردي ، انيس خاطر اميدوار من باشي چو خسروان ملاحت به بندگان نازند ، تو در ميانه خداوندگار من باشي از آن عقيق که خونين دلم ز عشوه او ، اگر کنم گله اي غمگسار من باشي در آن چمن که بتان دست عاشقان گيرند ، گرت ز دست برآيد نگار من باشي شبي به کلبه احزان عاشقان آيي ، دمي انيس دل سوکوار من باشي شود غزاله خورشيد صيد لاغر من ، گر آهويي چو تو يک دم شکار من باشي سه بوسه کز دو لبت کرده اي وظيفه من ، اگر ادا نکني قرض دار من باشي من اين مراد ببينم به خود که نيم شبي ، به جاي اشک روان در کنار من باشي
من ار چه حافظ شهرم جوي نمي ارزم
،
مگر تو از کرم خويش يار من باشي
تعبیر:
با همه ی سعی و تلاش به نتیجه ی دلخواه و مطلوب نرسیده ای. نا امید نباش. بهتر است دوباره به اعمال و رفتار خود با تعمق بیشتری نظر بیندازی تا نواقص و معایب کار را بشناسی و آنها را برطرف سازی. کارها را نیمه تمام رها نکن. تا رسیدن به نتیجه ی دلخواه، دست از تلاش برندار.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 18 خرداد 1402 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 267
اي صبا گر بگذري بر ساحل رود ارس ، بوسه زن بر خاک آن وادي و مشکين کن نفس منزل سلمي که بادش هر دم از ما صد سلام ، پرصداي ساربانان بيني و بانگ جرس محمل جانان ببوس آن گه به زاري عرضه دار ، کز فراقت سوختم اي مهربان فرياد رس من که قول ناصحان را خواندمي قول رباب ، گوشمالي ديدم از هجران که اينم پند بس عشرت شبگير کن مي نوش کاندر راه عشق ، شب روان را آشنايي هاست با مير عسس عشقبازي کار بازي نيست اي دل سر بباز ، زان که گوي عشق نتوان زد به چوگان هوس دل به رغبت مي سپارد جان به چشم مست يار ، گر چه هشياران ندادند اختيار خود به کس طوطيان در شکرستان کامراني مي کنند ، و از تحسر دست بر سر مي زند مسکين مگس
نام حافظ گر برآيد بر زبان کلک دوست
،
از جناب حضرت شاهم بس است اين ملتمس
تعبیر:
به زودی پیامی به تو می رسد که حاکی از پایان هجران و دوری است. صبر و استقامت کلید و رمز موفقیت تو است. هرکس به اندازه ی توانایی خود می تواند زندگی کند پس با حسرت به زندگی دیگران نگاه نکن و به خدا توکل کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 18 خرداد 1402 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 332
مزن بر دل ز نوک غمزه تيرم ، که پيش چشم بيمارت بميرم نصاب حسن در حد کمال است ، زکاتم ده که مسکين و فقيرم چو طفلان تا کي اي زاهد فريبي ، به سيب بوستان و شهد و شيرم چنان پر شد فضاي سينه از دوست ، که فکر خويش گم شد از ضميرم قدح پر کن که من در دولت عشق ، جوان بخت جهانم گر چه پيرم قراري بسته ام با مي فروشان ، که روز غم بجز ساغر نگيرم مبادا جز حساب مطرب و مي ، اگر نقشي کشد کلک دبيرم در اين غوغا که کس کس را نپرسد ، من از پير مغان منت پذيرم خوشا آن دم کز استغناي مستي ، فراغت باشد از شاه و وزيرم من آن مرغم که هر شام و سحرگاه ، ز بام عرش مي آيد صفيرم
چو حافظ گنج او در سينه دارم
،
اگر چه مدعي بيند حقيرم
تعبیر:
با اراده و محکم به پیش برو. در این راه به اراده و تصمیم های به جای خود اعتماد کن. سست اراده و ترسو نباش. ایمان و اراده ی محکم، بهترین یار و یاور تو است. تا به کسی اعتماد نکرده ای با او درد دل نکن.